با این که اکثرا کسانی که به بازیهای ژاپنی و انیمهای علاقه دارند روی این مطلب کلیک میکنند، اما باز هم بسیار محتمل است که بسیاری از عزیزانی که در حال خواندن این نوشتهها هستند، از نقشآفرینیهای ژاپنی و قواعد و قوانین خاص آنها متنفر باشند! بازیهایی که از سرزمین ساموراییها از راه میرسند، ویژگیهای خاصی دارند که آنها را با آثاری که در سرتاسر جهان تولید میشود متفاوت میکنند؛ از مفاهیم و نوع نگاه به دنیا گرفته تا ستونها و قواعد کلی گیمپلی. بازیهای نقشآفرینی ژاپنی اکثرا برای مخاطبین داخل ساخته میشوند و خود ناشران گرامی هم میدانند این نوع از بازیها در غرب خریدار چندانی ندارند. البته این رویه رفته رفته تغییر کرد. درست است که نسل هشتم تا حد باور نکردنیای بیبرکت و بی روح است اما اگر بخواهیم خوبیهایش را لیست کنیم، قطعا باید ایجاد رابطهای محکمتر میان شرق و غرب را جزو آنها نوشت. در این نسل بود که بازیهای خیلی ژاپنیای مثل NieR: Automata و Persona 5 توانستند در بازارهای غربی نیز سهمی داشته باشند و استقبال گیمرهای آن طرف اقیانوس را به دست آورند. این که چه عواملی باعث ایجاد این روابط شد، بحثی جداست که شاید بعدا به آن پرداختیم. مسئلهی مهمتر این بود که پیوند این دو دنیا و الگوگیری آنها از یکدیگر، باعث پیشرفت هر دو شد. یکی از بازیهایی که به عقیده من ماحصل روابط شرق و غرب است و از هر دو دنیای غنی، ویژگیهای خوبی را به ارث برده Ni No Kuni نام دارد. یکی از مهمترین نقشآفرینیهای سال که میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم. ما را همراهی کنید.
Ni No Kuni
سری بازی محبوبی است که نخستین نسخهی بزرگ و کامل آن در سال 2011 و برای
کنسول PS3 به بازار آمد. اما دومین نسخهی رسمی، خوشبختانه از انحصار کنسول
سونی خارج شده و افراد بیشتری میتوانند این بازی زیبا را تجربه کنند. خبر
خوب برای طرفداران جدید این است که داستان بازی جدید نیز ارتباط چندانی به
بازی قبلی ندارد و شخصیتها و ماجراها همگی نو هستند. بازی ماجرای پسرکی
به نام Evan را تعریف میکند که قرار بود پس از مرگ پدرش پادشاه سرزمین
Ding Dong Dell (میدانم. اسم خیلی نازی دارد!) باشد. اما ظاهرا پدر گرامی
یک وزیر اعظم بدجنس هم داشته که چشم طمعش را به تاج و تخت دوخته بود. او بر
علیه Evan جوان توطئه میکند و نقشهی قتل او را میکشد. Evan نیز موفق
میشوند به کمک دوستانش از قصر بگریزد و در سرزمین دیگری برای خودش
امپراتوری تشکیل دهد تا بعدا که تواناتر شد بتواند حساب وزیر ملعون را کف
دستش بگذارد. این وسط یک رئیس جمهور خوشدل و خوشقلب هم به دلایل نامعلوم
به دنیای آنها میآید و به دلایل نامعلومتری تصمیم میگیرد Evan را در
راهش یاری دهد!
همانطور که احتمالا از تصاویر بازی نیز دریافتهاید، اتمسفر کلی بازی کودکانه طراحی شده. دنیای بازی زیادی در صلح و صفاست و ظاهرا خوشی زیر دل همه زده! همه جا رنگارنگ و کارتونی است و حتی عناصری چون بدی و زشتی هم به شکلی رنگارنگ در بازی تصویر میشوند. نمیخواهم حالا به جلوههای بصری بازی اشاره کنم ولی به طور کلی همهی اجزای دنیای بازی از ریزترین تا درشت ترینشان، صلح و صفا و صمیمیت را تداعی میکنند و حتی با اتفاقات تلخ نیز به نرمی برخورد میشود. این فضا را بیشتر میتوانید در انیمههای ژاپنی و گاها در آثار استودیوی Ghibli (که در ساخت این بازی نیز همکاری داشتهاند) مشاهده کنید. شخصا با فضاهای این چنینی مشکلی ندارم ولی شاید بهتر بود سازنده بازی دنیای آن را اندکی سردتر میساخت. شاید طراحان هنری باید کمی از استایل «بیش از حد خوشی زیر دل زده» فاصله میگرفتند و اتمسفر طراحیهایشان را سردتر میکردند تا بازیکن بتواند ارتباط بهتری برقرار کند. همچنان تاکید میکند مشکلی با اتمسفر فعلی نیست اما برای ساختن یک بازی نقشآفرینی بزرگ با داستانها و ماجراهای متفاوت و شخصیتهای پر تعداد بهتر بود با اتمسفر به مراتب بزرگسالانهتری روبهرو میشدیم. از آنجا که ژاپنیها استاد ساختن اتمسفرهای نفسگیر هستند حتما میتوانید تصور کنید این بازی با این استایل از گرافیک تا چه اندازه میتوانست جذاب و دلبرانه طراحی شود.
اتمسفر
زیادی دلپذیر بازی حتی در برخی موارد به آن صدمه زده. برای مثال باید به
شخصیتپردازی بازی اشاره کرد که اصلا در حد اندازه انتشارات نیست و شدیدا
کلیشهای و غیر قابل تحمل است. این مورد مخصوصا از ژاپنیها شدیدا بعید
بود. چرا که آنها (خصوصا با انیمهها و دیگر بازیهایشان) ثابت کردهاند
که در پرداختن شخصیتهای عمیق و دوست داشتنی (حتی در دنیاهای کودکانه)
استادند. اما در این بازی اصلا خبری از آن نبوغ شرقی دیده نمیشود. تعداد
زیادی از شخصیتهای اصلی رسما توی دیوار اند و هیچرقمه نمیتوان حضورشان
را پذیرفت. بقیهی آنها هم اندک جذابیتهایی دارند اما به هیچوجه حداقل
من یکی را راضی نکردند. اعتقادم همچنان این است که فضای بازی شدیدا به این
بخش صدمه زده که بخش اعظم آن هم تقصیر طراحان است! فقط همین را بدانید که
شخصیت اصلی بازی که کاملا به شکل یک دختربچه طراحی شده در واقع یک پسر است!
پسری که حتی قرار است نقش آن پادشاهی را بازی کند که شجاعانه میجنگد و
مردمش را از ظلم و ستم نجات میدهد. سوال اینجا است که ذهن من بازیکن چطور
قرار است با چنین چیزی ارتباط برقرار کند؟! وقتی که هر چند وقت یکبار باید
به خودم یادآوری کنم موجودی که میبینم دختر نیست!!
البته گاهی هم میتوانید در بخشهایی از داستان شخصیتهایی را پیدا کنید
که از طراحی قابل قبول بهره میبرند و جذابیت آن را افزایش میدهند. اما
این شخصیتها هم معمولا آنقدر فرعیاند که احتمالا سازنده فرصت کافی نداشته
تا آنها را هم مثل شخصیتهای اصلی خراب کند! خراب شدن شخصیتهای بازی یک
دلیل مهم دیگر نیز دارد که بعدا به آن خواهیم پرداخت.
دیگر صدمهی غیر قابل جبرانی که اتمسفر کودکانهی بازی به آن وارد کرده، نابود کردن احساس در بازی است. شاید یک کودک با بازی کردن Ni No Kuni 2 شدیدا تحت تاثیر قرار بگیرد و لذت ببرد. اما حنای بازی دیگر پیش بزرگسالترها رنگی ندارد. بازی سعی میکند حماسی باشد و یک ملت طراحی کند اما برای کسی که Dragon Age: Inquisition بازی کرده بیشتر خنده دار است تا حماسی. سعی میکند باسفایتهای بزرگ و خفن طراحی کند اما در برابر دارک سولز چیزی برای رو کردن ندارد. سعی میکند جنگلهای تاریک و اسرارآمیز طراحی کند اما کسی که Kingdoms of Amalour بازی کرده اصلا تحت تاثیر قرار نمیگیرد. سعی میکند دانجنهای تاریک و عجیب طراحی کند اما به پای اسکایرم نمیرسد. سعی میکند آنتاگونیست خفن طراحی کند اما خفنترین موجودی که در بازی پیدا میشود هم از جوجه هیولاهای فاینال فنتزی نازنازیتر است! وقتی بازیکنی که همهی این آثار را بازی کرده به سراغ Ni No Kuni میرود، هر بخش را که بازی میکند یاد آنها میافتد و متوجه میشود بازی چقدر در انتقال حس ناتوان است و همه چیز به همان اتمسفر نامناسبی که گفتم باز میگردد.
بعد
از نالیدن از دست اتمسفر بازی باید به شیوه روایت آن اشاره کنم و اینبار
بیشتر داد بزنم! صحبتم درباره میانپردههای بازی نیست که توسط استودیوی
Ghibli طراحی شده و بسیار هم با کیفیت و خواستنی است. صحبت درباره اشتباه
فاجعهبار سازندگان در استفاده از متن است. بله متن! تصمیمی که به تنهایی
توانسته Ni No Kuni را به خاک سیاه بنشاند!
نخستین مسئله این است که دنیای بازیهای ویدئویی، مدتهاست که روایت
داستان با متن را پذیرفته و در بسیاری از آثاری که راهی بازار میشوند،
میتوان عنصر متن را مشاهده کرد. متنها از زمانی که روایت داستان با صدا
ممکن نبود وارد بازیهای ویدئویی شدند و همچنان نیز در آن وجود دارند.
اکنون نیز بسیاری از بازیهایی که امکان ضبط دیالوگ برای متون مختلف را
ندارند، همچنان از تکستها استفاده میکنند و کسی هم با این رویه مشکلی
ندارد. مشکل فقط یک جا ممکن است به وجود بیاید. جایی که سازنده یک بازی
بزرگ AAA، هیچ بهانهای برای استفاده از متن نداشته باشد! میانپردههای Ni
No Kuni 2 از نعمت گویندگی بهرهمند هستند. دیالوگهایی که درون بازی رد و
بدل میشوند هم گاها صداگذاری شدهاند. اما برخی از این دیالوگها نیز
صرفا به صورت متن بیان میشوند و صدایی قرار نیست از روی آنها بخواند.
معمولا اوایل بازی با این پدیده مشکلی نخواهید داشت. کما این که بازیهای
زیاد دیگری نیز از این ترفند استفاده میکنند. (NieR Automata یکی از
بهترین مثالهاست) اما اوضاع زمانی حادتر میشوند که بازی جلوتر میرود و
عملا همهی دیالوگهایش به متن خلاصه میشود. پس از گذشت اوایل داستان،
تقریبا همهی بار روایت روی دوش متنها میافتد و بازیکن بختبرگشته هم
باید هر طور شده این قضیه را تحمل کند. در این بخش از مطلب باید از ساختار
ویژهای استفاده کنم تا بهتر متوجه شوید بازی چقدر در این زمینه خرابکاری
کرده!
گناه اول: نخستین مسئلهی غیرقابل بخشایش ذات استفاده از متن است!
نمیدانم خبر دارید یا نه ولی مطالعهی متون از روی مانیتورها نه تنها باعث
آزار چشم میشود، بلکه عوارض جانبی نیز دارد و به چشم شما آسیبهای دائمی
میزند. به همین دلیل است که بهتر است به کلی متنها را از بازیهایی
ویدئویی حذف کنیم!
گناه دوم: باشد عزیزان! ما کاملا درک میکنیم که برخی از سازندگان نمیتوانند هزینهی لازم برای استخدام گویندهها را فراهم کنند. در چنین شرایطی منطقی است که برای روی زمین نماندن بازیشان از متن استفاده کنند. اما سوال اینجا است که وقتی شما یک نقشآفرینی کلان درست میکنید و اسم پرآوازهای چون Level 5 روی استودیویتان خودنمایی میکند و ناشر توانایی چون Bandai Namco پشت سرتان ایستاده، آیا رواست که از متن برای روایت داستان استفاده کنید؟ موضوع دردناکتر اینجاست که بازی گوینده دارد و برخی از دیالوگهای اصلی آن صداگذاری نیز شدهاند اما سازنده حیفش آمده به گویندگان عزیز بگوید بیزحمت بقیهی دیالوگها را هم بخوان! وقتی استودیوی ضبط هست، گوینده هم هست، شرایط لازم هم فراهم شده، دیگر چرا باید نصف دیالوگها را حذف کرد؟! نمیدانم چرا زورشان آمده این دو کلام اضافهتر در بازی گنجانده شود! مگر چقدر قرار بود هزینهی اضافی داشته باشد؟
روی هم
رفته میتوانم Ni No Kuni 2 را اثری خوب نام دهم. بازی در داستان و روایت
کوتاهیهایی دارد اما در گیمپلی همه چیز را جبران میکند. با این که لذت
فراوانی از بازی بردم اما همچنان مشکل روایت متن محور آنقدر حاد بود که
بتواند امتیاز بازی را اندکی پایین بکشد. با این حال Ni No Kuni همچنان
برایم یکی از بهترین نقشآفرینیهای سال است و آن را به همهی گیمرها توصیه
میکنم.